رمان عاشقانه افرا وی ای پی – دانلود رمان عاشقانه و طنر ایرانی

خرید رمان های عاشقانه بدون سانسور

پست های ویژه
مطالب محبوب
دانلود رمان سالوادور به صورت pdf از mehrang

خلاصه کتاب:

خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تلاطم وهم‌انگیز روزگار، در بازی‌های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می‌جنگم! در برابر روزگاری که مهره‌هایش را بی‌رحمانه علیه‌ام چید... از سختی‌هایش جوانه میزنم و از عشق قدرت!

  • مدیرکل افرا
  • 109 بازدید
دانلود رمان میشه بمونی از یاس بانو به صورتPDF رایگان

خلاصه کتاب:

دانلود رمان میشه بمونی... رادان و نکیسا، استاد و دانشجویی که عاشق هم هستن و باهم رابطه دارن. رادان قصد داره این رابطه رو رسمی و محکم کنه اما تا میخواد پا پیش بزاره که یکهو...

  • مدیرکل افرا
  • 117 بازدید
دانلود رمان عشق یا غرور یا شایدم هردو به صورت pdf از معصومه خدایی

خلاصه کتاب:

دانلود رمان عشق یا غرور یا شایدم هردو... رمان درباره ی دختری به اسم هستی هستش که در کودکی پدرش رو که قاضی بوده در یک تصادف از دست داده. همه‌ی مشکالت از روزی شروع شد که پدر هستی، حکم اعدام رو برخالف خواسته و تهدید های مجرم‌ها ارسال می‌کنه و حکم انجام میشه. و این شروع ماجرای انتقام میشه، انتقام از دختری که حتی روحش هم خبر از ماجرا نداره!

  • مدیرکل افرا
  • 99 بازدید
دانلود رمان قرعه به نام سه نفر به صورت pdf از فرشته تات شهدوست

خلاصه کتاب:

دانلود رمان قرعه به نام سه نفر... سه خواهر که متوجه می شن یه ویلا بهشون ارث رسیده، بی خبر از اینکه در سمت دیگه ی ماجرا هم سه برادر وجود دارن که همون ویلا بهشون ارث رسیده. برادر ها گاهی برای تفریح دست به دزدی از شرکت های بزرگ می زنن که قبل از ماجرای ویلا این کار رو کنار می ذارن و توبه می کنن.

 
  • مدیرکل افرا
  • 159 بازدید
دانلود رمان بازیچه ی شیرین با فرمت پی دی اف به صورت رایگان

خلاصه کتاب:

دانلود رمان بازیچه ی شیرین... قلبم شکست، به خاطر بی عدالتی که در حق عشقم روا داشتی، بازی که راه انداخته شد به برد هیچ کدامماننینجامید، تنها قلبی شکسته و آواری دردناک به جا گذاشت، بازی شیرینی که به تلخی رسید و در نهایت؛ در این نزدیکیها قلبیست که هر روز ترک می خورد؛ وای از آن روز و زمانی که کامل بشکند تکه های آن در چشمان تو نیز فرو خواهد رفت

  • مدیرکل افرا
  • 98 بازدید
دانلود رمان قضاوتم نکن به صورت pdf از نسترن رضوانی(نلیا)

خلاصه کتاب:

دانلود رمان قضاوتم نکن... دختری هجده ساله را روایت می‌کند که به تحصیل علاقه زیادی دارد و برای آن تلاش می‌کند، برخلاف همیشه پدرش از دانشگاه رفتن و کنکور منعش می‌کند تا با پسر عمه‌اش از ازدواج کند، بعد از ازدواج دقیقا در شب عروسی‌اش متوجه بیماری همسرش می‌شود و در این میان اتفاقاتی رخ می‌دهد که خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود. بعد از رخ دادن اتفاقات ناگوار، زندگی روی خوش را به او نشان می‌دهد و ثابت می‌شود خدا در هر شرایطی برای بنده‌اش بهترین ها را می‌خواهد.

  • مدیرکل افرا
  • 143 بازدید
دانلود رمان سکوت به صورت pdf از حدیث رسولی

خلاصه کتاب:

دانلود رمان سکوت... رها دختری که پدرش مدت ها پیش اون ها رو ترک کرده تنها دختر مادری هست که در کما به سر می‌برد و رها مجبور است با کارهای شبانه روزی خرج بیمارستان و دانشگاهش را درآورد که در این بین راز مرگ پدرش رو کشف می‌کند... سالهاست منتظر آمدن روزهای بهترم! ولی نمی‌دانم چرا هنوز هم دیروز ها بهترند...

  • مدیرکل افرا
  • 136 بازدید
دانلود رمان نجوای فردایمان به صورت pdf از محدثه.سان

خلاصه کتاب:

خلاصه رمان: داستان در مورد دختری که ماماست و برای فرار از ازدواج اجباری،تن به ازدواج اجباری با یکی دیگه میده? آیا همیشه فرار جواب میده

  • مدیرکل افرا
  • 95 بازدید
دانلود رمان رفت اما این پایان نیست به صورت pdf از نیایش آرا

خلاصه کتاب:

بخشی از رمان:  روی مبل نشستیم و شهاب از پله ها بالا رفت... به شهراد نگاه کردم که به حالت عصبی پاها شو تکون می داد ! شهاب با یه چمدون برگشت و نشست روی مبل ، زیپ چمدون باز کرد و یه بسته بزرگ که نمی دونم چی بود داد به پدرش.

  • مدیرکل افرا
  • 107 بازدید
دانلود رمان ریحانه یه صورت pdf از زهرا سلیمانی

خلاصه کتاب:

ﻗﺴﻢ ﻣﯽ ﺧﻮرم ﮐﻪ … ﯾﻪ روزي اﻧﺘﻘﺎم ﺗﻤﺎم اﯾﻦ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﻫﺎﻣﻮ ازت ﺑﮕﯿﺮم … ﺣﺘﯽ …

ﺣﺘﯽ اﮔﺮ اون روز آﺧﺮﯾﻦ روز زﻧﺪﮔﯿﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻪ ! اﯾﻨﺒﺎر ﺑﻪ ﻃﺮف ﭘﻨﺠﺮه ﺑﺮﮔﺸﺖ روﺑﻪ ﺟﻠﻮ ﺧﻢ ﺷﺪ

ﺳﺮش را ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺖ و ﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﮐﻪ ﻗﻄﺮه ﻫﺎي ﺑﺎران ﺳﯿﻠﯽ زﻧﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرﺗﺶ ﺑﺮﺧﻮرد ﻣﯽ ﮐﺮد

ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﺶ را ﺑﺴﺖ و روﺑﻪ آﺳﻤﺎن ﻓﺮﯾﺎد زد : _ ﻗﺴﻢ ﻣﯽ ﺧﻮرررررررررم ! و ﺑﺎ ﺷﺪت ﻫﺮ ﭼﻪ ﺗﻤﺎم ﺗﺮ

ﻗﺎب ﻋﮑﺲ را در ﺣﯿﺎط ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺮﺗﺎب ﮐﺮد ﻗﻄﺮه ﻫﺎي ﺑﺎران ﭼﮏ ﭼﮏ از ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﻣﯽ ﭼﮑﯿﺪ و از روي

ﮔﺮدن ﺳﻔﯿﺪ و درﺧﺸﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺳﺮ ﻣﯽ ﺧﻮرد و ﺳﭙﺲ ﻣﺤﻮ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻋﺎﻃﻔﻪ اﻧﮕﺎر ﻗﺼﺪ ﻧﺪاﺷﺖ

زﯾﺮا زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎران ﺑﻪ ﺻﻮرﺗﺶ ﺑﺮﺧﻮرد ﻣﯽ ﮐﺮد ﺣﺲ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻪ او دﺳﺖ ﻣﯽ داد ،ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ

را از ﻫﻢ ﺑﺎز ﮐﻨﺪ اﻧﮕﺎر ﮐﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﻄﺮه ﻫﺎي ﺑﺎران ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮاي ﺧﺎﻣﻮش ﮐﺮدن ﺷﻌﻠﻪ ﻫﺎي ﺧﺸﻤﯽ ﮐﻪ

در وﺟﻮدش زﺑﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪ ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮد ﻧﺎﮔﻬﺎن در ﻣﯿﺎن آن ﺣﺲ ﺣﺎل ، در ﺑﺎز ﺷﺪ و دﺧﺘﺮﮐﯽ ﺑﺎ

ﻣﻮﻫﺎي ﺑﻪ ﻫﻢک رﯾﺨﺘﻪ و ﺻﻮرت رﻧﮓ ﭘﺮﯾﺪه در درﮔﺎه در اﯾﺴﺘﺎد..

  • مدیرکل افرا
  • 191 بازدید
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان عاشقانه افرا وی ای پی – دانلود رمان عاشقانه و طنر ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.