خلاصه کتاب:
دانلود رمان بازیچه ی شیرین... قلبم شکست، به خاطر بی عدالتی که در حق عشقم
روا داشتی، بازی که راه انداخته شد به برد هیچ
کدامماننینجامید، تنها قلبی شکسته و آواری
دردناک به جا گذاشت، بازی شیرینی که به تلخی
رسید و در نهایت؛
در این نزدیکیها قلبیست که هر روز ترک می خورد؛
وای از آن روز و زمانی که کامل بشکند
تکه های آن در چشمان تو نیز فرو خواهد رفت
خلاصه کتاب:
دانلود رمان قضاوتم نکن... دختری هجده ساله را روایت میکند که به تحصیل علاقه زیادی دارد و برای آن تلاش میکند، برخلاف همیشه پدرش از دانشگاه رفتن و کنکور منعش میکند تا با پسر عمهاش از ازدواج کند، بعد از ازدواج دقیقا در شب عروسیاش متوجه بیماری همسرش میشود و در این میان اتفاقاتی رخ میدهد که خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود. بعد از رخ دادن اتفاقات ناگوار، زندگی روی خوش را به او نشان میدهد و ثابت میشود خدا در هر شرایطی برای بندهاش بهترین ها را میخواهد.
خلاصه کتاب:
دانلود رمان سکوت... رها دختری که پدرش مدت ها پیش اون ها رو ترک کرده تنها دختر مادری هست که در کما به سر میبرد و رها مجبور است با کارهای شبانه روزی خرج بیمارستان و دانشگاهش را درآورد که در این بین راز مرگ پدرش رو کشف میکند... سالهاست منتظر آمدن روزهای بهترم! ولی نمیدانم چرا هنوز هم دیروز ها بهترند...
خلاصه کتاب:
خلاصه رمان: داستان در مورد دختری که ماماست و برای فرار از ازدواج اجباری،تن به ازدواج اجباری با یکی دیگه میده? آیا همیشه فرار جواب میده
خلاصه کتاب:
بخشی از رمان: روی مبل نشستیم و شهاب از پله ها بالا رفت... به شهراد نگاه کردم که به حالت عصبی پاها شو تکون می داد ! شهاب با یه چمدون برگشت و نشست روی مبل ، زیپ چمدون باز کرد و یه بسته بزرگ که نمی دونم چی بود داد به پدرش.
خلاصه کتاب:
ﻗﺴﻢ ﻣﯽ ﺧﻮرم ﮐﻪ … ﯾﻪ روزي اﻧﺘﻘﺎم ﺗﻤﺎم اﯾﻦ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﻫﺎﻣﻮ ازت ﺑﮕﯿﺮم … ﺣﺘﯽ …
ﺣﺘﯽ اﮔﺮ اون روز آﺧﺮﯾﻦ روز زﻧﺪﮔﯿﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻪ ! اﯾﻨﺒﺎر ﺑﻪ ﻃﺮف ﭘﻨﺠﺮه ﺑﺮﮔﺸﺖ روﺑﻪ ﺟﻠﻮ ﺧﻢ ﺷﺪ
ﺳﺮش را ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺖ و ﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﮐﻪ ﻗﻄﺮه ﻫﺎي ﺑﺎران ﺳﯿﻠﯽ زﻧﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرﺗﺶ ﺑﺮﺧﻮرد ﻣﯽ ﮐﺮد
ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﺶ را ﺑﺴﺖ و روﺑﻪ آﺳﻤﺎن ﻓﺮﯾﺎد زد : _ ﻗﺴﻢ ﻣﯽ ﺧﻮرررررررررم ! و ﺑﺎ ﺷﺪت ﻫﺮ ﭼﻪ ﺗﻤﺎم ﺗﺮ
ﻗﺎب ﻋﮑﺲ را در ﺣﯿﺎط ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺮﺗﺎب ﮐﺮد ﻗﻄﺮه ﻫﺎي ﺑﺎران ﭼﮏ ﭼﮏ از ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﻣﯽ ﭼﮑﯿﺪ و از روي
ﮔﺮدن ﺳﻔﯿﺪ و درﺧﺸﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺳﺮ ﻣﯽ ﺧﻮرد و ﺳﭙﺲ ﻣﺤﻮ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻋﺎﻃﻔﻪ اﻧﮕﺎر ﻗﺼﺪ ﻧﺪاﺷﺖ
زﯾﺮا زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎران ﺑﻪ ﺻﻮرﺗﺶ ﺑﺮﺧﻮرد ﻣﯽ ﮐﺮد ﺣﺲ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻪ او دﺳﺖ ﻣﯽ داد ،ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ
را از ﻫﻢ ﺑﺎز ﮐﻨﺪ اﻧﮕﺎر ﮐﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﻄﺮه ﻫﺎي ﺑﺎران ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮاي ﺧﺎﻣﻮش ﮐﺮدن ﺷﻌﻠﻪ ﻫﺎي ﺧﺸﻤﯽ ﮐﻪ
در وﺟﻮدش زﺑﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪ ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮد ﻧﺎﮔﻬﺎن در ﻣﯿﺎن آن ﺣﺲ ﺣﺎل ، در ﺑﺎز ﺷﺪ و دﺧﺘﺮﮐﯽ ﺑﺎ
ﻣﻮﻫﺎي ﺑﻪ ﻫﻢک رﯾﺨﺘﻪ و ﺻﻮرت رﻧﮓ ﭘﺮﯾﺪه در درﮔﺎه در اﯾﺴﺘﺎد..
خلاصه کتاب:
دانلود رمان سلبریتی... رمان بسیار خوبی که هم اکنون می خوانید داستان بازیگر مغرور و عیاشی به نام دامون پیران است که دختر بی پناهی را نجات میدهد و او را به خانه اش میبرد و از او می خواهد در ازای جای خواب محرم او شود ولی نمی داند آندختر تازه از زندان آزاد شده و با نقشه پا به زندگیش گذاشته تا دامون را عاشق خودش کند و بعد از جلب اعتمادش …
خلاصه کتاب:
دانلود رمان با من مشکل نداشته باش... ستیا، دختریه که بهخاطر اتفاقاتی که در گذشته واسش افتاده، شخصیتش به کل عوض میشه. مثلاً، عاشق دعوا میشه. پدرش پلیسه و مادرش خلافکار و به خواستهی پدرش روی میآره به کار هک توی ستاد امنیت. ستیا یه هکر نابغه است، یه اتفاق باعث عوض شدن زندگی ستیا و متحول شدنش میشه. طوری که....
خلاصه کتاب:
دانلود رمان عشق دردناک... هندز فری رو از تو گوشام در آوردم.
صدای داد و فریاد جواد و بابا فک کنم تا ده کوچه اونور ترم می رفت.
دیگه تو این خانواده داشتم جون به لب می شدم، همه چی شده بود پول.
همه چی شده بود طلبکارای بابا، همه جا شده بود دعوا و فحش و فحش کاری.
این بارم مثل همیشه یکی از دعواهای بین جواد و بابا بود سر نمی دونم چند هزار پول.
دیگه واسم عادی شده بود، تنها دل خوشیم مامان بود و رامین، بقیه ی داداشام که همه مثل بابا شده بودن که تموم زندگیشون خلاصه شده بود تو پول…
خلاصه کتاب:
دانلود رمان عشقی به رنگ دریا
دختری پر از عشق و شادی پر از محبت و سرزندگی عاشقانه به عقد کسی در مییاد که عاشقشه ولی... مردی پر از شیطنت پر از لحظه های
نابی که برای دختر مطلقه داستانمون میسازه!