مادر محیا، بعد از مرگ همسرش بخاطر وصیت او با برادرشوهرش ازدواج می کند؛ برادرشوهری که همسر و سه پسر بزرگتر از محیا دارد. همسرش طاقت نمی آورد و از او جدا می شود و به خارج میرود ولی پسرعموها همه جوره حامی محیا و مادرش هستند. بعد از اینکه عموی محیا فوت کرد، پسر بزرگش، امین ملقب به زرین خان همه کاره ی این خاندان می شود و ...
یه بار وقتی هشت سالم
بود، ترنتون ناکس رو دیدم.
چون منو چنان هل داد تو تاب که دندون
جلوم افتاد و بعد که داشتم گریه میکردم، پرتم کرد زمین و با قیچی افتاد به جون موهام، خوب پیش نرفت! حالا بعد از سال ها باز هم همو دیدیم اونم دقیقا وقتی که نسبت به گذشته جسور تر، شرور تر شده بود...
سی سال پیش خسروخان ثنارو از سر سفره عقد میدزده و بالاجبار به عقد خودش درمیاره ثنا بعد از چند سال خودکشی میکنه و شایعات زیادی از مرگ ثنا در منطقه پیچیده
خسرو خان الان فرزندان و نوه های زیادی داره تنها یادگارش از ثنا نوه ای هست بنام روجا...
با ورود شخص تازه واردی به آن شهر و دیار که ادعای مالکیت سی درصد از اموال خسرو خان رو داره رازهایی از گذشته برملا میشه و ....
روناک دختر بچه روستایی که به اجبار زن سیوان پسر خان میشه
پسری غیرتی و پر جذبه که هر شب تختشو دخترای رنگ و وارنگ و پلنگ شهری پر میکنن و چشمش اصلا روناکو نمیبینه
اما امان از وقتی که سیوان بعد از سالها از شهر برمیگرده و روناکی رو میبینه که دیگه یه دختر بچه ساده و مظلوم نیست... #جدید
چند ماه از مرگ شوهرِ مارال گذشته و حالا بعد از مرگ شوهرش، وفادارترین دوستِ شوهرش، احمدآقا سعی میکنه همیشه هواشو داشته باشه و تا حدودی مشکلات رو برای مارالِ قصهمون کم کنه...
پسرِ احمدآقا "مالک" متوجه ارتباط مخفیانه پدرش با مارال میشه و بینشون چیزهایی پیش میاد که مارال مجبوره یه جورایی فشارهای مالک رو تحمل کنه ...
شیرین داستان زندگی عاشقانهی خود را با یک بازی بچهگانه شروع میکند که استارتش از کودکیاش خورده است. در کشمکش عشق و لجبازی، عیار عشق واقعی سنجیده میشود، اما وقتی برای غیرتی کردن علی، از فرد نالایقی به اسم کامران استفاده میکند، ماجراهایی شکل میگیرد که دنیایش را به برزخ میکشاند…
آیلار آتشین، دختری با اعتمادبهنفس بالا و قدرتطلب، برای اینکه بیکار نماند، نیمی از سهام یک شرکت نرمافزاری را میخرد. بدون معرفی خود به عنوان سهامدار، بهعنوان نماینده وارد شرکت میشود. اما مدیر شرکت که از فروش سهام بیاطلاع است، نه تنها او را نمیپذیرد، بلکه تلاش میکند هر طور شده اخراجش کند و مستقیماً با سهامدار اصلی وارد مذاکره شود. این تقابل به یک جنگ روانی و احساسی میان آنها تبدیل میشود که...
شیدا بعد از مرگ مادرش با ناپدری مهربان خود به نام بهادر زندگی میکند. بهادر برادری دارد به نام بهزاد که اهل دعوا و لاتبازی است. شیدا و بهزاد عاشق هم شده و ازدواج میکنند. اما این ازدواج سختیهای فراوانی، بهخصوص برای شیدا، به همراه خود میآورد و …
داستانی مملو از ماجراجویی، رمز و راز و لحظات هیجانانگیز! چند دختر اشرافزاده در جریان یک سفر دریایی، توسط دزدان دریایی ربوده میشوند. اما برخلاف انتظار، پس از ده روز موفق به فرار میشوند.
در اقدامی شجاعانه و غیرمنتظره، آنها به جای بازگشت به خانه، تصمیم میگیرند مدتی به عنوان دزد دریایی در اقیانوس زندگی کنند! این تصمیم، آغاز ماجراهایی هیجانانگیز، پررمز و همراه با چالشهای خطرناک خواهد بود.
سوفیا شایگان، دختری با اعتماد به نفس بالا و زبانی تند، مدیر رستورانیست به نام تشریفات که متعلق به پدرش است. همه چیز روال معمول خودش را دارد تا اینکه یک رستوران لوکس و مدرن در روبروی آن افتتاح میشود. اما صاحبان جدید این رستوران غریبههایی معمولی نیستند!
رقابتی جذاب، اتفاقاتی مشکوک، و حسهایی پیچیده بین سوفیا و پسر جوانی به نام با مداد فرهمند شکل میگیرد...
تشریفات فقط نام یک رستوران نیست؛ صحنهای است برای تقابل عقل و دل، قدرت و عشق!