شیدا بعد از مرگ مادرش با ناپدری مهربان خود به نام بهادر زندگی میکند. بهادر برادری دارد به نام بهزاد که اهل دعوا و لاتبازی است. شیدا و بهزاد عاشق هم شده و ازدواج میکنند. اما این ازدواج سختیهای فراوانی، بهخصوص برای شیدا، به همراه خود میآورد و …
سوفیا شایگان، دختری با اعتماد به نفس بالا و زبانی تند، مدیر رستورانیست به نام تشریفات که متعلق به پدرش است. همه چیز روال معمول خودش را دارد تا اینکه یک رستوران لوکس و مدرن در روبروی آن افتتاح میشود. اما صاحبان جدید این رستوران غریبههایی معمولی نیستند!
رقابتی جذاب، اتفاقاتی مشکوک، و حسهایی پیچیده بین سوفیا و پسر جوانی به نام با مداد فرهمند شکل میگیرد...
تشریفات فقط نام یک رستوران نیست؛ صحنهای است برای تقابل عقل و دل، قدرت و عشق!
یلدا رضوان، دختر کربلایی قاسم، یکی از معروفترین و باایمانترین مداحان شهر است. یلدا نامزد پسرعمویش یحیی است اما در شب نامزدی دختر دخترعمویش (کیمیا)، به دلیل مزه کردن تجربههای تازه و ناشناخته، مرتکب گناهی میشود که زندگی و آینده خودش و کیمیا را برای همیشه دگرگون میکند. پس از آن، یلدا با پیامکها و تماسهای بیجواب کیمیا روبهرو میشود و تلاشهایش برای جبران اشتباه، به جنگ و جدال خانوادگی ختم میشود. او که بعد از فوت مادرش در حال سقوط است، باید با واقعیتهای تلخ روبرو شود.
سرگرد هامون شریعتی که تجربهی تلخ شکست را در زندگیاش دارد، از ایلار دخترعمویش خواستگاری میکند و ایلار، دختری که مجبور میشود این خواستگاری را بپذیرد، اما...
این اما شروع مسیری پر از تردید، تصمیمات سخت، و چالشهاییست که نهتنها زندگی او بلکه اطرافیانش را دگرگون خواهد کرد.
همراز که والدینش را از دست داده، اکنون با خالهاش زندگی میکند. با آمدن عموی همراز و بازگشت او به خانواده پدری، او با امیرارسلان آشنا میشود و...
روایتی دلنشین از کشمکشهای درونی دختری جوان که با وجود مشکلات گذشته، تلاش میکند برای خودش زندگی تازهای بسازد.
حنا دختری نابیناست که با پدر و نامادریاش زندگی میکند. زندگیاش تا پیش از مرگ پدر، نسبتا آرام است، اما با مرگ پدر همهچیز تغییر میکند. نامادری بیرحمش او را به مردی غریبه میفروشد و حنا دو هفته در اسارت، تحقیر و شکنجه میگذراند. سپس زخمی، بیپناه و درمانده در خیابان رها میشود.
خانوادهای به نام "رستگار" حنا را پیدا کرده و سرپرستیاش را میپذیرند. رفتهرفته دخترک نابینا رنگ آرامش را میبیند؛ اما ناگهان با واقعیتی دردناک روبرو میشود: او باردار است…
سردار مردی ۳۱ ساله، سرد و مرموز، در پی گرفتن انتقام از خانوادهای به نام کامیاب، نقشهای حسابشده میکشد. هدف او آهو است، دختر نوزدهسالهی معصومی که قربانی کینهی دیرینهی این مرد میشود.
در این میان، دوستی جذاب و در عین حال خطرناک همدست سردار میشود تا دامی بزرگ برای آهو پهن کنند… دامی که نهتنها آبروی آهو، بلکه قلبش را نشانه گرفته. اما در این میان، سردار خشن و انتقامجو آیا واقعاً قادر خواهد بود دلش را از معصومیت این دخترک نازکدل محافظت کند؟ یا قصه جایی دیگر میپیچد؟
ماهور، دختری که تمام زندگیاش درگیر بحرانهای خانوادگی و مشکلات گذشته است، با وجود اینکه میداند جاوید به بیماری لاعلاج مبتلا است، تن به ازدواج با او میدهد. در شب عقدشان، جاوید از دنیا میرود و ماهور با دنیای جدیدی روبهرو میشود. طبق سنتهای قدیمی خانواده، ماهور باید به همسری یکی از پسران خانواده حاجی درآید.
در این میان، هایکا وارد داستان میشود؛ مرد مرموزی که دل در گرو عشق ماهور دارد و حالا در این موقعیت پیچیده باید تصمیمهای سختی بگیرد. اما آیا ماهور میتواند در این دنیای پر از احساسات متناقض و پر از رازی که در دل هایکا نهفته است، راهی برای خوشبختی پیدا کند؟
نیلا دختری با گذشتهای تلخ است. زمانی عاشق دانیار مشرقی بوده اما دست تقدیر و اشتباهاتش، او را وارد رابطهای مخرب با پسری به نام سپهر کرده است؛ رابطهای پر از کنترل، تهدید، وابستگی و ترس.
حال پس از سالها، سرنوشت او را دوباره سر راه دانیار قرار میدهد، اما سپهر حاضر نیست بگذارد نیلا از او جدا شود. تهدید، فشار روانی و در نهایت اتفاقی شوم، مسیر زندگی نیلا را تغییر میدهد...
عشق، تردید، خشم، دلهره و نجات، دستبهدست میدهند تا داستانی نفسگیر خلق شود.
ناریا دخترک کم شنوا با دستان هنرمند و قلبی پر از مهربانی است. او دختری ساده و لطیف است که زندگیاش تحت تاثیر خواهر دوقلوی بیرحمش، بیتا، قرار میگیرد. بیتا که از شباهت زیاد به ناریا سوء استفاده میکند، همسر ناریا را تصاحب میکند و این آغاز یک داستان پر از درد، خیانت و جدالهای درونی برای هر دوی این خواهران است.
در رمان سراشیبی عشق، شاهد یک داستان پیچیده خواهیم بود که در آن عشق، خیانت و زخمهای روانی شخصیتها نقش کلیدی دارند. ناریا که هرگز نتوانسته است مانند خواهرش در اجتماع حضور داشته باشد و دنیای متفاوتی را تجربه کند، اکنون با پیچیدگیهای زندگی مواجه است. آیا او میتواند بر این مشکلات غلبه کند؟