آرام دختریست برخاسته از دل تاریخ و تلخی فقر. در کودکی به خاطر اعتیاد پدرش و رفتارهای نابهنجار اطرافیان، مجبور میشود به همراه مادرش در سن ده سالگی از روستایشان فرار کند. این فرار، آغاز داستانی پرفراز و نشیب است. سرنوشت، آرام را سر راه خانوادهای قرار میدهد که قرار است مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر دهد...
مشخصات رمان:
اسم رمان سودا و رادمان
اسم نویسنده: ملیسا حبیبی
ژانر رمان: انتقامی، طنز، عاشقانه
فرمت رمان: PDF
مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و...
رمان سودا و رادمان داستان سودا، دختری که در دانشگاه عاشق رادمان میشود، اما وقتی با خواهرش آشنا میشود، عشق آنها نیز شکل میگیرد. رادمان در نهایت با خواهر سودا ازدواج میکند. سودا برای فراموش کردن رادمان به خارج از کشور میرود تا ادامه تحصیل دهد. پس از چهار سال، بازگشته و متوجه میشود که هنوز به رادمان بیحس نیست. برای همین، تصمیم میگیرد با اولین خواستگارش ازدواج کند…
مشخصات رمان:
📖 اسم رمان: شکلات تلخ
✍ نویسنده: پروین دروگر
📚 ژانر: عاشقانه، درام، اجتماعی
📥 فرمت: PDF
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، کامپیوتر، آیفون و سایر دستگاهها
خانواده بیژن و مهشید با داشتن دو فرزند، نیما و سارا، و انتظار برای فرزند سومشان، زندگی خوشبختی دارند. اما سرنوشت برنامه دیگری برای آنها دارد. وقتی برادر مهشید آنها را برای عروسی خود به شمال دعوت میکند، سفر به یک کابوس تبدیل میشود. در میانه راه، مهشید دچار درد زایمان میشود و در یک لحظهی تنشزا، سیلیای به گوش نیما میزند. بیژن که از این اتفاق متأثر شده، ناگهان مجبور به ترمز میشود و ماشین در همان لحظه خاموش میشود. درست در همین زمان، کوه ریزش میکند و خودرو به دره سقوط میکند... اما این تازه شروع داستان است!
مشخصات رمان:
داستان دربارهی دختری است که به فرزندی پذیرفته شده است و در خانهای با چهار پسر بزرگ میشود. شایعاتی مبنی بر رابطهی نامشروع مادرش با پدر خانواده وجود دارد و همین موضوع باعث میشود که یکی از پسرها به او دستدرازی کند. برای جلوگیری از اتفاقات ناگوار، خانواده تصمیم میگیرد پسرها را به خارج از کشور بفرستد. سالها بعد، به دلیل بیماری مادر، پسرها بازمیگردند و رازها یکی پس از دیگری آشکار میشوند…
مشخصات رمان:
شاه میداس من را نجات داد. او مرا از فقر و بدبختی بیرون کشید و به جایگاهی رفیع رساند. او مرا “گرانبهایش” مینامد، محبوبهاش. من زنی هستم که او با لمس طلاییاش مرا به طلا بدل کرد تا به همگان نشان دهد که به او تعلق دارم و تا قدرتش را به رخ بکشد. او به من امنیت بخشید و من قلبم را به او دادم. و اگرچه از کاخ بیرون نمیروم، در امن و امان هستم… تا زمانی که جنگ به قلمرو میرسد و یک معامله شوم سر میگیرد.
ناگهان، اعتمادم فرو میریزد و عشقم به چالش کشیده میشود. آنگاه درمییابم که شاید تمام آنچه دربارهی میداس میدانستم، اشتباه بوده است. این میلههایی که مرا در خود محبوس کردهاند، هرچند از طلا ساخته شدهاند، اما همچنان یک قفس هستند. و هیولاهایی که در بیرون، در انتظارند، ممکن است آرزو کنم که ای کاش هیچگاه آنجا را ترک نکرده بودم.
رمان قاصدک های سپید داستان زندگی رستا، دختری بازیگوش و بیمسئولیت را روایت میکند. رستا با تکیه بر ثروت پدرش، بیشتر وقت خود را به تفریح و شیطنت میگذراند. در یکی از همین ماجراها، او نه تنها جان خود را به خطر میاندازد، بلکه باعث به هم خوردن رابطه تازهای که بین دوستش سایه و پسری به نام رضا شکل گرفته بود نیز میشود.
پدر رستا که از رفتارهای او به ستوه آمده، تصمیم میگیرد تا با قطع کردن پول تو جیبی او، تغییری در رفتارش ایجاد کند. او رستا را مجبور میکند تا در یکی از پروژههای خود مشغول به کار شود. این تصمیم آغاز مسیری جدید در زندگی رستا است که او را با چالشها و تجربههای جدیدی روبهرو میکند. در این مسیر، او با افرادی آشنا میشود که دیدگاهش نسبت به زندگی را تغییر میدهند و او را وادار به بازنگری در رفتارهای گذشتهاش میکنند.
آیا رستا میتواند با غلبه بر بیمسئولیتی و شیطنتهای خود، به فردی بالغ و مسئولیتپذیر تبدیل شود؟ آیا او در این مسیر جدید، عشق واقعی را پیدا خواهد کرد؟ رمان قاصدک های سپید با زبانی طنز و دلنشین، به این سوالات پاسخ میدهد و داستانی جذاب و سرگرمکننده را برای خوانندگان به تصویر میکشد.
رمان آذرخشی میان رگ هایم نوشته آرمیتا بهاروند یک داستان جذاب و شیرین از دنیای عاشقانه و طنز است. داستان دربارهی آرمیتا دختری است که هیچگاه محبت و توجه لازم را از دیگران دریافت نکرده است. اما زندگی او با ورود به یک شرکت به نام آذرخش دگرگون میشود. درست همانطور که یک آذرخش ناگهان وارد آسمان میشود و همهچیز را تغییر میدهد، زندگی آرمیتا هم با ورود به این شرکت از این رو به آن رو میشود.
این رمان با شخصیتهایی جذاب، روایتی پر از اتفاقات طنزآمیز و در عین حال عاطفی را برای خوانندگان به ارمغان میآورد. داستان آرمیتا نه تنها به دنیای جدید او در شرکت آذرخش میپردازد، بلکه درونمایههایی از رشد شخصیت و کشف خود را نیز در بر دارد.