دانلود رمان پادشاه ماه | نسخه کامل
مشخصات رمان:
- نام رمان: پادشاه ماه
- نویسنده: هانیه محمدی
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- تعداد صفحات: ۳۳۸
- فرمت: PDF
خلاصه رمان پادشاه ماه
ماهورا شمس، دختری از جنس قدرت، با دنیای پر از راز و معماهای زندگی روبرو است. او به دنبال کشف حقیقت و یافتن قاتل خواهرش است. در طرف دیگر، آیهان زرنگار، مردی با غرور و تمایل به انتقام از خاندان شمس، وارد زندگی ماهورا می‌شود. این دو به طرز عجیبی به هم وصل می‌شوند، اما هیچکدام از آنها نمی‌خواهند به عشق و احساسات خود اعتراف کنند. رمان پر از پیچ و خم‌های احساسی و تعلیق است که خواننده را تا پایان داستان به خود جذب می‌کند.
رمان های پیشنهادی:
بخشی از رمان پادشاه ماه:
“آیهان” آرمان: پردیس چرا چرت می‌گی؟ من کی به کسی ابراز علاقه کردم که تو دیده باشی اصلاً؟
پردیس مستانه خندید و جرعه‌ای از نوشیدنی‌اش نوشید و گفت: نازی منتظرت هست، برو ناراحت میشه.
پک دیگری از سیگارم گرفتم و پوزخندی زدم.
آرمان کلافه از جایش برخواست و گفت: آره دوسش دارم، مشکلیه؟
پردیس با ذوق برخواست و مشتش را به مشتم زد و گفت: اعتراف گرفتمممم.
خندیدم و سرم را به نشانه تاسف تکان دادم و مجدد از سیگار کامی گرفتم.
حالا پردیس درست مقابل من بود. نگاهش مرموز بود. پا روی پا انداخت و گفت: ادامه نقشه چیه؟
نگاهم را از پنجره به او دادم و گفتم: نقشه؟
هومی زیر لب گفت و ادامه داد: آره، اطلاعات اصلی از شرکت فتحی به دستمون نرسید و تو همینقدر ریلکس نشستی و داری سیگار دود می‌کنی؟
سیگار را خاموش کردم و گفتم: جاش امنه.
گیج لب زد: امنه؟ یعنی چه؟ ماهی نتونست رمز دومو بزنه، همونجا مونده متوجه‌ای؟
سری تکان دادم و گفتم: به موقعش اونم معلوم میشه.
پردیس: این همه بی‌خیالی از تو دور از انتظاره آیهان!
پوزخندی زدم که ادامه داد: با ماهی می‌خوای چیکار کنی؟ به نظرم زودتر این مسخره بازی‌ها رو جمع کن.
ابرویی بالا انداختم و گفتم: با من واضح حرف بزن پردیس!
دستی به چتری‌هایش کشید و گفت: درسته از این دختره خوشم نمیاد، اما به نظرم حقش نیست اینطور رو دست بخوره، یا زودتر همه چیو بهش بگو یا…
درخواست حذف رمان
اگر شما نویسنده رمان پادشاه ماه هستید و از انتشار این رمان در سایت نودهشتیا رضایت ندارید، می‌توانید درخواست حذف دهید.
دانلود رمان پادشاه ماه و همچنین سایر رمان‌های جذاب در سایت نودهشتیا! 
